براي برگزاري ايام مبارك دهة فجر مسابقات حفظ قرآن و حديث، قرائت قرآن، معلومات عمومي، خط، نقاشي و كشتي خيلي را به خود جذب ميكرد. ابتدا هر اتاق در رشتههاي مورد نظر مسابقاتي برگزار ميكردند. بعد از آن از بين برندگان مسابقات فينال برگزار ميشد و اهداء جوايز را داشتيم. با توجه به عدم امكانات، برنامههايي از قبيل مسابقات، سخنراني، تئاتر، نمايش و سرود تدارك ديده ميشد. اجراي بعضي از اين برنامهها وسايلي لازم داشت كه بچهها با تدبيري كه ميانديشيدند از كمترين امكانات داخل اردوگاه به نحو احسن استفاده ميكردند و اقدامات لازم صورت ميگرفت. به عنوان مثال براي دكور نمايش، برادران مجبور بودند با وسايلي چون (ملحفه، پتو و نخ) فضاسازي كنند و آنها را طوري پنهان كنند كه كاملاً دور از چشم عراقيها باشند. مشكل اصلي لحظة اجراي مراسم بود كه بچهها بايد دكور را روي يك پتو آماده ميكردند تا در صورت لو رفتن برنامه و حضور سربازان عراقي پنهان كردن آن راحتتر باشد. موعد مقرر فرا رسيد. گروهي از بچهها مشغول اجراي تئاتري بودند كه روزهاي زيادي سر آن وقت گذاشته بودند و تمرين ميكردند.چند لحظهاي بيشتر از اجراي برنامه نميگذشت كه ناگهان سر و صدايي تمام محوطه آسايشگاه را فرا گرفت. فرياد سربازان عراقي بود كه فضاي آسايشگاه را به هم ريخت. جمع بچهها متفرق شد. هر كس به كاري مشغول ميشد كه جو اردوگاه را عادي نشان دهد. بعد از رفتن سرباز عراقي دوباره ادامة برنامهها را اجرا ميكرديم. به طوري كه يك ميانپردة پانزده دقيقهاي گاهي تا يك ساعت طول ميكشيد كه اجراي آن به پايان برسد.بچههاي اردوگاه روزهاي دهة فجر را نامگذاري ميكردند. اما، نه به سنت ايران بلكه به مقتضاي شرايط و مكاني كه در آن قرار داشتيم. به عنوان مثال يك روز به عنوان اسير و رسالتش، روز ديگر به نام خادمين اسرا و ... . هر روز به مناسبت رشادتهايي كه اسرا از خود نشان ميدادند نامگذاري ميشد و برنامههايي هم در راستاي آن برگزار ميشد. |
نظرات شما عزیزان: